فال حافظ روزانه شنبه 6 بهمن 1403 ، ویژه متولدین فروردین ، غزل حافظ شماره 400
بالابلند عشوه گر نقش باز من ، کوتاه کرد قصه زهد دراز من ديدي دلا که آخر پيري و زهد و علم ، با من چه کرد ديده معشوقه باز من مي ترسم از خرابي ايمان که مي برد ، محراب ابروي تو حضور نماز من گفتم به دلق زرق بپوشم نشان عشق ، غماز بود اشک و عيان کرد راز من مست است يار و ياد حريفان نمي کند ، ذکرش به خير ساقي مسکين نواز من يا رب کي آن صبا بوزد کز نسيم آن ، گردد شمامه کرمش کارساز من نقشي بر آب مي زنم از گريه حاليا ، تا کي شود قرين حقيقت مجاز من بر خود چو شمع خنده زنان گريه مي کنم ، تا با تو سنگ دل چه کند سوز و ساز من زاهد چو از نماز تو کاري نمي رود ، هم مستي شبانه و راز و نياز من
حافظ ز گريه سوخت بگو حالش اي صبا
،
با شاه دوست پرور دشمن گداز من
تعبیر:
این غم و اندوه و رنج، روزی به پایان می رسد. به شرط آنکه بدانی نقاط ضعف تو در چه بوده است. عوامل بازدارنده و شکست خود را بشناس. با فریب کاری و ریا، هیچکس به مقصود خود نمی رسد. بهتر است که صادقانه به اراده ی خود و کمک خداوند ایمان داشته باشی.
فال حافظ روزانه شنبه 6 بهمن 1403 ، ویژه متولدین اردیبهشت ، غزل حافظ شماره 457
هزار جهد بکردم که يار من باشي ، مرادبخش دل بي قرار من باشي چراغ ديده شب زنده دار من گردي ، انيس خاطر اميدوار من باشي چو خسروان ملاحت به بندگان نازند ، تو در ميانه خداوندگار من باشي از آن عقيق که خونين دلم ز عشوه او ، اگر کنم گله اي غمگسار من باشي در آن چمن که بتان دست عاشقان گيرند ، گرت ز دست برآيد نگار من باشي شبي به کلبه احزان عاشقان آيي ، دمي انيس دل سوکوار من باشي شود غزاله خورشيد صيد لاغر من ، گر آهويي چو تو يک دم شکار من باشي سه بوسه کز دو لبت کرده اي وظيفه من ، اگر ادا نکني قرض دار من باشي من اين مراد ببينم به خود که نيم شبي ، به جاي اشک روان در کنار من باشي
من ار چه حافظ شهرم جوي نمي ارزم
،
مگر تو از کرم خويش يار من باشي
تعبیر:
با همه ی سعی و تلاش به نتیجه ی دلخواه و مطلوب نرسیده ای. نا امید نباش. بهتر است دوباره به اعمال و رفتار خود با تعمق بیشتری نظر بیندازی تا نواقص و معایب کار را بشناسی و آنها را برطرف سازی. کارها را نیمه تمام رها نکن. تا رسیدن به نتیجه ی دلخواه، دست از تلاش برندار.
فال حافظ روزانه شنبه 6 بهمن 1403 ، ویژه متولدین خرداد ، غزل حافظ شماره 430
به صوت بلبل و قمري اگر ننوشي مي ، علاج کي کنمت آخرالدواء الکي ذخيره اي بنه از رنگ و بوي فصل بهار ، که مي رسند ز پي رهزنان بهمن و دي چو گل نقاب برافکند و مرغ زد هوهو ، منه ز دست پياله چه مي کني هي هي شکوه سلطنت و حسن کي ثباتي داد ، ز تخت جم سخني مانده است و افسر کي خزينه داري ميراث خوارگان کفر است ، به قول مطرب و ساقي به فتوي دف و ني زمانه هيچ نبخشد که بازنستاند ، مجو ز سفله مروت که شيئه لا شي نوشته اند بر ايوان جنه الماوي ، که هر که عشوه دنيي خريد واي به وي سخا نماند سخن طي کنم شراب کجاست ، بده به شادي روح و روان حاتم طي
بخيل بوي خدا نشنود بيا حافظ
،
پياله گير و کرم ورز و الضمان علي
تعبیر:
به نعمت ها و لذت های زودگذر دنیا دل مبند. بیهوده خود را برای آرزو های نا ممکن دچار دردسر و زحمت نکن. به آنچه که داری قناعت کن و به لطف خداوند توکل داشته باش. آنچه خیر و صلاح تو در آن است، پیش می آید.
فال حافظ روزانه شنبه 6 بهمن 1403 ، ویژه متولدین تیر ، غزل حافظ شماره 260
اي سرو ناز حسن که خوش مي روي به ناز ، عشاق را به ناز تو هر لحظه صد نياز فرخنده باد طلعت خوبت که در ازل ، ببريده اند بر قد سروت قباي ناز آن را که بوي عنبر زلف تو آرزوست ، چون عود گو بر آتش سودا بسوز و ساز پروانه را ز شمع بود سوز دل ولي ، بي شمع عارض تو دلم را بود گداز صوفي که بي تو توبه ز مي کرده بود دوش ، بشکست عهد چون در ميخانه ديد باز از طعنه رقيب نگردد عيار من ، چون زر اگر برند مرا در دهان گاز دل کز طواف کعبه کويت وقوف يافت ، از شوق آن حريم ندارد سر حجاز هر دم به خون ديده چه حاجت وضو چو نيست ، بي طاق ابروي تو نماز مرا جواز
چون باده باز بر سر خم رفت کف زنان
،
حافظ که دوش از لب ساقي شنيد راز
تعبیر:
غم و غصه ی هجران دوست را تحمل کن و افسرده نباش. به زودی به کام و مراد خود می رسی. صدق و صفا را فراموش نکن تا بتوانی حسن نیت خود را به همه ثابت کنی. ثابت قدم و استوار باش و از طعنه ی حسودان در هراس نباش.
فال حافظ روزانه شنبه 6 بهمن 1403 ، ویژه متولدین مرداد ، غزل حافظ شماره 404
مي فکن بر صف رندان نظري بهتر از اين ، بر در ميکده مي کن گذري بهتر از اين در حق من لبت اين لطف که مي فرمايد ، سخت خوب است وليکن قدري بهتر از اين آن که فکرش گره از کار جهان بگشايد ، گو در اين کار بفرما نظري بهتر از اين ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق ، برو اي خواجه عاقل هنري بهتر از اين دل بدان رود گرامي چه کنم گر ندهم ، مادر دهر ندارد پسري بهتر از اين من چو گويم که قدح نوش و لب ساقي بوس ، بشنو از من که نگويد دگري بهتر از اين
کلک حافظ شکرين ميوه نباتيست به چين
،
که در اين باغ نبيني ثمري بهتر از اين
تعبیر:
اگر تلاش بیشتری داشته باشی حتماً به آرزوی خود می رسی. با دوستان با تجربه مشورت کن تا بهتر بتوانی تصمیم بگیری. در امر زندگی با دقت نظر بیشتری بپرداز و همه ی جوانب را بسنج.
فال حافظ روزانه شنبه 6 بهمن 1403 ، ویژه متولدین شهریور ، غزل حافظ شماره 33
خلوت گزيده را به تماشا چه حاجت است ، چون کوي دوست هست به صحرا چه حاجت است جانا به حاجتي که تو را هست با خدا ، کآخر دمي بپرس که ما را چه حاجت است اي پادشاه حسن خدا را بسوختيم ، آخر سوال کن که گدا را چه حاجت است ارباب حاجتيم و زبان سوال نيست ، در حضرت کريم تمنا چه حاجت است محتاج قصه نيست گرت قصد خون ماست ، چون رخت از آن توست به يغما چه حاجت است جام جهان نماست ضمير منير دوست ، اظهار احتياج خود آن جا چه حاجت است آن شد که بار منت ملاح بردمي ، گوهر چو دست داد به دريا چه حاجت است اي مدعي برو که مرا با تو کار نيست ، احباب حاضرند به اعدا چه حاجت است اي عاشق گدا چو لب روح بخش يار ، مي داندت وظيفه تقاضا چه حاجت است
حافظ تو ختم کن که هنر خود عيان شود
،
با مدعي نزاع و محاکا چه حاجت است
تعبیر:
تا زمانی که دست نیاز به سوی متکبران دراز می کنی به مقصود نخواهی رسید. به خود متکی باش و به خداوند توکل کن تا نیاز و خواسته ی تو برآورده شود. نیازمندان را از خود نران و مغرور و بی اعتنا نباش.
فال حافظ روزانه شنبه 6 بهمن 1403 ، ویژه متولدین مهر ، غزل حافظ شماره 216
آن يار کز او خانه ما جاي پري بود ، سر تا قدمش چون پري از عيب بري بود دل گفت فروکش کنم اين شهر به بويش ، بيچاره ندانست که يارش سفري بود تنها نه ز راز دل من پرده برافتاد ، تا بود فلک شيوه او پرده دري بود منظور خردمند من آن ماه که او را ، با حسن ادب شيوه صاحب نظري بود از چنگ منش اختر بدمهر به دربرد ، آري چه کنم دولت دور قمري بود عذري بنه اي دل که تو درويشي و او را ، در مملکت حسن سر تاجوري بود اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفت ، باقي همه بي حاصلي و بي خبري بود خوش بود لب آب و گل و سبزه و نسرين ، افسوس که آن گنج روان رهگذري بود خود را بکش اي بلبل از اين رشک که گل را ، با باد صبا وقت سحر جلوه گري بود
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ
،
از يمن دعاي شب و ورد سحري بود
تعبیر:
از آرزو و هدف خود دور افتاده ای. از دوست عزیز خود دور مانده ای و آرزوی دیدن او را داری. نا امید نباش. باز هم می توانی با صداقت و صمیمیت و دعا، شاهد مقصود را در بر گیری.
فال حافظ روزانه شنبه 6 بهمن 1403 ، ویژه متولدین آبان ، غزل حافظ شماره 233
دست از طلب ندارم تا کام من برآيد ، يا تن رسد به جانان يا جان ز تن برآيد بگشاي تربتم را بعد از وفات و بنگر ، کز آتش درونم دود از کفن برآيد بنماي رخ که خلقي واله شوند و حيران ، بگشاي لب که فرياد از مرد و زن برآيد جان بر لب است و حسرت در دل که از لبانش ، نگرفته هيچ کامي جان از بدن برآيد از حسرت دهانش آمد به تنگ جانم ، خود کام تنگدستان کي زان دهن برآيد
گويند ذکر خيرش در خيل عشقبازان
،
هر جا که نام حافظ در انجمن برآيد
تعبیر:
در راه رسیدن به مقصود باید اراده ای محکم و راسخ داشته باشی. با دست روی دست گذاشتن و سهل انگاری، کاری از پیش نخواهی برد. از شکست ها تجربه بیندوز و امیدوار باش.
فال حافظ روزانه شنبه 6 بهمن 1403 ، ویژه متولدین آذر ، غزل حافظ شماره 304
داراي جهان نصرت دين خسرو کامل ، يحيي بن مظفر ملک عالم عادل اي درگه اسلام پناه تو گشاده ، بر روي زمين روزنه جان و در دل تعظيم تو بر جان و خرد واجب و لازم ، انعام تو بر کون و مکان فايض و شامل روز ازل از کلک تو يک قطره سياهي ، بر روي مه افتاد که شد حل مسائل خورشيد چو آن خال سيه ديد به دل گفت ، اي کاج که من بودمي آن هندوي مقبل شاها فلک از بزم تو در رقص و سماع است ، دست طرب از دامن اين زمزمه مگسل مي نوش و جهان بخش که از زلف کمندت ، شد گردن بدخواه گرفتار سلاسل دور فلکي يک سره بر منهج عدل است ، خوش باش که ظالم نبرد راه به منزل
حافظ قلم شاه جهان مقسم رزق است
،
از بهر معيشت مکن انديشه باطل
تعبیر:
ناراحت رقیبان و حسودان نباش همگی را شکست خواهی داد اما به شرط اینکه در کسب روزی راه حلال را پیش بگیری و از عقل و درایت خود نهایت استفاده را بکنی. نتیجه ی کارهای خوبی را که انجام داده ای خیلی زود می بینی و مشکل تو هم حل می شود.
فال حافظ روزانه شنبه 6 بهمن 1403 ، ویژه متولدین دی ، غزل حافظ شماره 489
اي در رخ تو پيدا انوار پادشاهي ، در فکرت تو پنهان صد حکمت الهي کلک تو بارک الله بر ملک و دين گشاده ، صد چشمه آب حيوان از قطره سياهي بر اهرمن نتابد انوار اسم اعظم ، ملک آن توست و خاتم فرماي هر چه خواهي در حکمت سليمان هر کس که شک نمايد ، بر عقل و دانش او خندند مرغ و ماهي باز ار چه گاه گاهي بر سر نهد کلاهي ، مرغان قاف دانند آيين پادشاهي تيغي که آسمانش از فيض خود دهد آب ، تنها جهان بگيرد بي منت سپاهي کلک تو خوش نويسد در شان يار و اغيار ، تعويذ جان فزايي افسون عمر کاهي اي عنصر تو مخلوق از کيمياي عزت ، و اي دولت تو ايمن از وصمت تباهي ساقي بيار آبي از چشمه خرابات ، تا خرقه ها بشوييم از عجب خانقاهي عمريست پادشاها کز مي تهيست جامم ، اينک ز بنده دعوي و از محتسب گواهي گر پرتوي ز تيغت بر کان و معدن افتد ، ياقوت سرخ رو را بخشند رنگ کاهي دانم دلت ببخشد بر عجز شب نشينان ، گر حال بنده پرسي از باد صبحگاهي جايي که برق عصيان بر آدم صفي زد ، ما را چگونه زيبد دعوي بي گناهي
حافظ چو پادشاهت گه گاه مي برد نام
،
رنجش ز بخت منما بازآ به عذرخواهي
تعبیر:
بخت و اقبال و سعادت همراه تو است. به زودی به کام و آرزوی خود می رسی. در هنگام توانایی و سعادت به نیازمندان خدمت کن تا به این وسیله از نعمت های خداوند سپاسگزار باشی. غرور و خودپسندی را از خود دور کن.
فال حافظ روزانه شنبه 6 بهمن 1403 ، ویژه متولدین بهمن ، غزل حافظ شماره 447
بيا با ما مورز اين کينه داري ، که حق صحبت ديرينه داري نصيحت گوش کن کاين در بسي به ، از آن گوهر که در گنجينه داري وليکن کي نمايي رخ به رندان ، تو کز خورشيد و مه آيينه داري بد رندان مگو اي شيخ و هش دار ، که با حکم خدايي کينه داري نمي ترسي ز آه آتشينم ، تو داني خرقه پشمينه داري به فرياد خمار مفلسان رس ، خدا را گر مي دوشينه داري
نديدم خوشتر از شعر تو حافظ
،
به قرآني که اندر سينه داري
تعبیر:
با خشم و کینه به هیچ جا نمی رسی. بهتر است با تعقل و تدبر پیش بروی و دوستانه با مسائل و مشکلات روبرو شوی. از دوستان خیرخواه کمک بطلب و به الطاف بی انتهای خداوند ایمان بیاور.
فال حافظ روزانه شنبه 6 بهمن 1403 ، ویژه متولدین اسفند ، غزل حافظ شماره 239
رسيد مژده که آمد بهار و سبزه دميد ، وظيفه گر برسد مصرفش گل است و نبيد صفير مرغ برآمد بط شراب کجاست ، فغان فتاد به بلبل نقاب گل که کشيد ز ميوه هاي بهشتي چه ذوق دريابد ، هر آن که سيب زنخدان شاهدي نگزيد مکن ز غصه شکايت که در طريق طلب ، به راحتي نرسيد آن که زحمتي نکشيد ز روي ساقي مه وش گلي بچين امروز ، که گرد عارض بستان خط بنفشه دميد چنان کرشمه ساقي دلم ز دست ببرد ، که با کسي دگرم نيست برگ گفت و شنيد من اين مرقع رنگين چو گل بخواهم سوخت ، که پير باده فروشش به جرعه اي نخريد
بهار مي گذرد دادگسترا درياب
،
که رفت موسم و حافظ هنوز مي نچشيد
تعبیر:
رنج و سختی عاقبت به راحتی و سعادت منجر می شود و به آرزوی خود می رسی. قدر لحظه های زندگی را بدان و دم را غنیمت بشمار تا نادم و پشیمان نشوی. سعی و کوشش را رها نکن.